Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-02@20:11:24 GMT

زنان در قامت حلّال مسائل اجتماعی

تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۲۵۵۵۱

ایران جمعه: در شماره هشتم نیز نگاهی به گفتمان و فضای مسائل زنان در دولت‌های پس از انقلاب داشتیم. اکنون در این شماره به سراغ دو نفر دیگر از صاحبنظران این حوزه رفته‌ایم؛ علی جنادله عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و استادیار گروه مطالعات زنان این دانشگاه و مریم اردبیلی که مشاور امور بانوان شهرداری تهران و دکترای آینده‌پژوهی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

​​​​​​​آیا انقلاب اسلامی در مسأله زنان گفتمان متفاوتی داشته؟ ایده مرکزی این گفتمان چه بوده؟

جنادله: باید بین دو مسأله تمایز قائل شویم؛ گفتمانی که قائل به سوژگی زنان باشد و گفتمانی که زنان را به مثابه ابژه میدان سیاست مورد توجه قرار دهد. صرف پرداختن به زن، از سوی یک گفتمان لزوماً به معنای سوژگی بخشیدن به زنان نیست. برخی مواقع پرداختن به زن، به مثابه ابژه، خودش انقیادآور است.
بعد از مشروطه زن تبدیل به ابژه میدان سیاست شد. در انجمن‌های آن زمان مانند انجمن حریت نسوان شاهد عاملیت پررنگی در زنان هستیم اما در اساسنامه این تشکل‌ها صرف بحث زنان مطرح نشده. گویی این زنان برای اثبات حق خود به میدان نیامده بودند بلکه می‌خواستند در عرصه اجتماع کنشگری کنند. بنابراین عمده مباحثی که مطرح کردند، دفاع از تولیدات وطنی، تأسیس مریض‌خانه برای زنان فقیر و... است ولی همین به عرصه و میدان آمدن زنان، از سوی جریان‌های سیاسی سنتی و روشنفکری زمینه‌ساز تبدیل شدن آنها به ابژه میدان سیاست بود؛ یعنی این جریان‌های عمدتاً مردانه، باید تکلیف و نسبت خود را با این نیروی اجتماعی مشخص می‌کردند. بنابراین هرچند که جریان‌های سیاسی و روشنفکری در آرمان‌ها و اهدافشان به مسأله زن به‌صورت مستقیم و جدی نپرداختند ولی متناسب با ایده‌های خود سعی کردند از این پتانسیل استفاده کنند. تعابیر زنانه‌ای که از وطن شده، مانند مامِ وطن و ناموس وطن نشان دهنده بهره‌برداری جریان‌های مردانه از این ظرفیت اجتماعی است.
به دوره پهلوی که می‌رسیم، زن اهمیت پیدا می‌کند و به‌عنوان کارگزار برنامه‌های مدرنیزاسیون که مدنظر حکومت پهلوی‌ است تعریف می‌شود و شاهد برساخت و تولید زنِ بهنجاری که مدنظر پروژه نوسازی است هستیم.
در جریان انقلاب 57، پرداختن به زن عمدتاً از این منظر بود که هر جریانی تلاش می‌کرد زنِ بهنجار خودش را معرفی کند که چه زنی مطلوب‌تر است و عمده این استانداردها از سمت مردان معرفی می‌شدند.
بنابراین خود ابژه شدن زنان در میدان سیاست، خواه ‌ناخواه به پررنگ‌تر شدن زن به‌عنوان یک مسأله (problem) کمک کرد. در واقع زن نمود اجتماعی پیدا کرد و وقتی جریان‌ها یک نیروی اجتماعی را به میدان می‌آورند به مرور این نیروی اجتماعی از سوژگی برخوردار می‌شود و شاید به مطالبه‌ها و مسائلی بپردازد که آن جریان‌ها و نیروها ظرفیت کافی برای پاسخگویی به آن مطالبه‌ها را نداشته باشند و اینجاست که چالش شروع می‌شود.
درباره گفتمان انقلاب به هر حال هر جریانی متناسب با نیازمندی‌ها و اقتضائاتش، نگاه خاصی را درباره زن مطرح می‌کند. زنی که ما در دهه اول انقلاب بیشتر با آن مواجهیم، زنی است که دامان پرورش مرد انقلابی و رزمنده است. این نگاه هم در دوره‌های مختلف با توجه به اقتضائات تغییر پیدا می‌کند.علاوه بر این، دوره‌های انقلاب در هر جامعه‌ای دوره‌های بی‌ثباتی و گشایش نهادی است؛ ساختارهای پیشین یا فرو می‌پاشند یا تضعیف می‌شوند و در چنین وضعیتی عاملیت بر ساختار می‌چربد. بنابراین کنشگران انسانی می‌توانند کنش‌هایی از خودشان بروز بدهند که با چیزی که ساختارهای پیشین تعیین کردند، خیلی متفاوت است؛ نمونه‌اش حضور پررنگ زنان در جریان‌های مختلف انقلاب. بعد از این فراخواندن و به میدان آوردن، آنان در جنگ هم نمود بالایی پیدا می‌کنند. در سال‌های اولیه جنگ، ما شاهد حضور زنان در عرصه‌هایی بودیم که پیش از این عرصه‌های مردانه تلقی می‌شدند. در روایت رسمی سعی می‌شود این حضور به نقش‌های زنانه در پشتیبانی تقلیل داده شود مانند پرستاری و تدارکات در حالی که ما زنانی را داشتیم که در خط مقدم هم حضور داشتند. اینها ظرفیت‌های رو به شکوفایی بود که لزوماً محصول اراده عامدانه و آگاهانه گروه یا جریان خاصی نبود بلکه شرایط انقلاب چنین شرایطی را فراهم می‌کرد.البته بعد از انقلاب که از آن دوره بی‌ثباتی و گشایش نهادی فاصله می‌گیریم، دوباره شاهد تصلب ساختاری هستیم.

اردبیلی: با خیلی از نکات آقای دکتر من همراه بودم. به نظر من انقلاب ایران یک نهضت زنانه نبود. حتی در بیانات حضرت امام و سایرین، نشانه‌ای از این نیست که به خاطر شکل‌گیری جریانی علیه رژیم حاکم بخواهند زنان را بشورانند. مسأله محوری در انقلاب عدالت و اختلاف طبقاتی شدید و... بود که زنان در آنها عاملیت پیدا کردند و با سرعت ضرورت گفتمان‌سازی برای حضور بیشتر زنان در جریان انقلاب دیده شد.
زن ایرانی به دو شکل در حال بیرون آمدن از مدل زیست سنتی خود بود؛ اول مدل جهانی و مدرنیزاسیون که بخصوص اوایل بخش‌های زنانه آن به اجبار اتفاق افتاد. چون خانم‌ها براحتی این خط را طی نمی‌کردند. به‌عنوان نمونه گرچه آن زمان زنانی ادامه تحصیل دادند اما مثلاً حجاب اسلامی را حفظ می‌کردند. در واقع از آن مدلی که زن ایرانی باید در برنامه‌های مدرنیزاسیون ایرانی دیده می‌شد، سر می‌پیچیدند اما پیشرفت خود را دنبال می‌کردند. البته ما آن زمان بیشتر نمونه (case) می‌بینیم تا یک جریان بزرگ. حضرت امام نگاه مثبتی به این قضیه داشتند. افرادی که خود را به این حد می‌رساندند، از ایشان اجازه‌های بیشتر را دریافت می‌کردند به‌عنوان نمونه اجازه خانم دباغ برای رفتن به فلسطین و چریک شدن. ایشان صحبت‌های رسمی هم داشتند، به‌عنوان نمونه یاران خود را در گهواره‌ها برشمردند که نشان‌دهنده این بود که امیدی به زنان تحول‌خواهِ تغییرخواه انقلابی مسلمان داشتند که فرزندانی را تربیت می‌کنند که قطعاً منجر به فروپاشی این نظام خواهند شد. در این میان کسانی مثل شهید مطهری و مرحوم شریعتی هم ادبیاتی متناسب با نگاه دینی تولید می‌کنند.
در جنگ هم خانم‌ها نقش‌آفرینی داشتند. اضطرار جنگ زمان حق‌خواهی زنان نبود و آنها هر جایی که دستشان رسید، نقش‌آفرینی کردند که اغلب از جنس پشتیبانی‌های زنانه هم بود. نرخ باروری آن زمان بالا بود و خانم‌ها همین که خانه را در عدم حضور مرد خانه بگردانند و پشتیبانی کنند، نهایت درجه‌ای بود که ازشان توقع می‌رفت اما آنجا هم بین زنان فرمانده سپاه، عکاس، رزمنده و... داریم. در واقع نمونه‌هایی داریم اما یک جریان نیست. بنابراین جنگ هم نقش زنان را تاحدودی پشت صحنه‌ای کرد. به طور طبیعی در وقایعی که کف امنیت حاصل نیست، نقش زنان به سمت نقش تبعی می‌رود. در این میان کنفرانس پکن اتفاق می‌افتد و زنان ما با یک مطالبه جهانی نسبت به قضیه زن مواجه می‌شوند. در این مقطع بحث زنان در کشور چند شاخه می‌شود؛ یکی مدل سنتی، یکی نگاه انقلابی که برون‌رفت از این فضا را می‌طلبد و یکی هم نگاه فمینیستی که در یک مقطعی بعد از انقلاب فروکش کرده و دوباره جان می‌گیرد. خود شاخه انقلابی هم چند دسته می‌شود؛ بعضی از زنان انقلابی بازگشت به فمینیست دارند و فمینیسم انقلابی یا اسلامی شکل می‌گیرد. آنها الگوی جهانی را به‌عنوان راه برون‌رفت زنان قبول داشتند اما دوست داشتند آن را به خورد مدل انقلاب اسلامی بدهند. یک عده هم معتقد بودند مدل انقلاب اسلامی متمایز از نگاه غربی و سنتی است و باید اصولش تدوین شود.
این روند حضور زنانه پس از انقلاب به‌صورت جهشی حداقل در سواد و تحصیلات آکادمیک، خود را نشان داد. گرچه این تغییر در روند جهانی هم بود اما قطعاً با انقلاب ایران سرعت چشمگیری گرفت. البته آمارهای پیشرفت زنان چیزی نیست که با آن تأثیر رویداد انقلاب را روی زنان بررسی کنیم؛ این فروکاهیدن آن رویداد است. تأثیر اصلی این رویداد جرأت و جسارت برون‌رفت و ساختارشکنی و احساس فضای باز برای حرکت زنان ایرانی بود. آنها همچنین احساس می‌کردند بعد از استقرار حکومت جمهوری اسلامی، این فضا ضریب بیشتری پیدا می‌کند.

این تحولی که به قول هر دو بزرگوار به‌صورت تدریجی و توسط عاملیت خود افراد شکل گرفت آیا در جمهوری اسلامی امتداد یافت؟

جنادله: همان‌طور که عرض کردم، هر چند که یک گفتمان مشخص درباره زن وجود نداشت ولی به هر حال زن و مسأله زن یک محل مناقشه جدی بود. چون از یک طرف حکومت پهلوی سعی می‌کرد زن را تبدیل به ابژه‌ای برای برنامه‌های نوسازی کند، از این طرف هم نیروها و جریان‌های سیاسی مخالفت‌هایی می‌کنند. هر انقلابی نیز نیازمند بسیج توانمندی نیروهای اجتماعی است و در آن شرایط هرچند به‌صورت غیرمنسجم ولی نیروهای مختلف انقلاب از فعالیت پررنگ زنان استقبال می‌کردند ولی کم‌کم بعد از اینکه از آن شرایط انقلابی فاصله گرفتیم، دوباره شاهد تصلب ساختاری بودیم؛ از یک سو هم آن خصلت مترقیانه‌ای که جریان‌ها نسبت به زن داشتند، دچار پسرفت یا توقف می‌شود. گویی که به زنان گفته شود «دست شما درد نکند، خیلی ممنون که به فراخوان ما پاسخ مثبت دادید. الان خواهش می‌کنیم برگردید به خانه‌هایتان». از سوی دیگر تغییرات ساختاری در جامعه باعث شده بود ظرفیت‌های جدیدی از زنان به فعلیت دربیاید که مناسبات نهادی حاکم بر جامعه، توانایی پاسخ دادن و برآوردن آن مطالبه‌ها را نداشتند. بنابراین در دوره سازندگی و اصلاحات دوم خرداد زن تبدیل به یک چالش عمده و اساسی می‌شود که موتور محرکه تبلیغاتی دائم در جامعه ما می‌شود. در این میان جمهوری اسلامی می‌خواست هم محدودیت‌های ایدئولوژیک خود را لحاظ کند و هم بخشی از این مطالبه‌ها را پاسخ دهد. این تحولات ساختاری شامل مواردی همچون شهرنشینی و از جا کندگی است؛ به این معنا که افراد از محل تولد خود کنده می‌شوند و وارد فضاهای دیگر می‌شوند. بخش عمده‌ای از این از جا کندگی نتیجه دگرگونی ساختار اقتصادی بود. کشور پس از انقلاب نیازمند نیروی کار بیشتری بود. در نتیجه زنان هم به عرصه اقتصادی فراخوانده شدند. بالارفتن استانداردهای زندگی هم باعث شد که مردان هم بپذیرند مدل تک‌نان‌آور پاسخگو نیست. مجموعه این عوامل موجب شد که مطالبه‌های جدیدی به وجود بیاید در حالی که ظرفیت‌های نهادی لازم برای پاسخ دادن به آنها وجود نداشت. به همین دلیل است که ما اکنون با چالش‌های جدی در عرصه زنان مواجه هستیم.
این هم مختص جامعه ما نیست. ساختارها همیشه نسبت به امر اجتماعی دارای تأخر هستند اما آن چیزی که اینجا اهمیت پیدا می‌کند اول این است که وقوع این تحولات را بپذیریم و دوم اینکه به سمت ایجاد ظرفیت‌های نهادی حرکت کنیم که به نظر من در این دو مسأله چند قدم عقب‌تر از اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد هستیم. به‌عنوان نمونه امکان قبول فرزندخواندگی توسط یک دختر مجرد چیزی نبود که ما از ابتدا انتظار آن را داشته باشیم. ما با یک مضیقه ازدواج مواجه شدیم و پذیرفتیم لزوماً تشکیل خانواده یا فرزندپروری در چهارچوب‌های پیشین محدود نشود.

اردبیلی: بعد از انقلاب نظام حکمرانی تاحدودی مدرنیزه شد. در این استقرار جایی برای زنان نبود. از نخستین کابینه انقلاب اصلاً مسأله وزیر زن مطرح نبود اما در نهادهای انقلابی که فراساختار شکل گرفتند، حضور زنانه پررنگ بود. به‌عنوان نمونه جهاد سازندگی یا نهضت سوادآموزی که عمده سوادآموزان و آموزگاران آن زن بودند. بخش ساختارهای رسمی زمین بازی مردانه‌تری بود. حتی خانم‌هایی که بودند، در سطوح نازل آن نقش‌آفرینی می‌کردند. پس دیدگاه افراد حاکم اصلاً مثل برهه در آستانه انقلاب نبود. انگار حضور مردان کفایت می‌کرد. البته باید توجه کنیم بر اساس شایسته سالاری هم عمده تحصیلکرده‌ها در خارج از کشور و عمده کسانی که تجربه داشتند هم زن نبودند. زمینه‌سازی هم برای این حضور نشد. این اتفاق خیلی اقتضایی بود. به مرور نهادهای انقلابی فراساختار هم در ساختارهای رسمی هضم شدند و خانم‌ها دیگر جایی برای فعالیت پیدا نکردند و به سمت خانه و محله برگشتند. در آن هم تقسیم نقش‌های جنسیتی تغییر کرده بود. تغییرات جمعیتی، مدل جدید فناوری‌های اداره خانواده، شهرنشینی و جدا شدن از خانواده گسترده باعث می‌شوند که خانم‌ها با اوقات فراغت بسیار زیادی مواجه شوند که هیچ‌جایی برای بروز نداشتند.

در شرایط فعلی نقش نیروهای اجتماعی مختلف چه می‌تواند باشد؟

جنادله: عمدتاً جریان‌های سیاسی و فکری و... زنان را به‌عنوان نیروی مستقل که دارای مطالبه‌های خاص خودشان بودند، به رسمیت نمی‌شناختند. جریان سنتی و مدرن همیشه نقش زنان را در حاشیه‌ خودشان به‌عنوان نیرویی که می‌توانند با بسیج آنها برای مطالبه‌های خود حمایت اجتماعی ایجاد کنند، در نظر گرفتند. تاکنون جریان مستقلی که زنانه و متمرکز بر مطالبه‌های خاص زنانه باشد، نداشته‌ایم اما در یک دهه اخیر زنان به تعبیری خودشان به کف خیابان آمدند تا مطالبه‌های خود را پیگیری کنند. البته این اتفاق درباره خیلی از نیروهای اجتماعی دیگر هم افتاده که من از آن تحت عنوان «محلی شدن کنش‌ورزی سیاسی و اجتماعی» تعبیر کرده‌ام. یعنی هر کدام خودشان مستقلاً بر اساس خواسته‌های محلی خودشان فعالیت می‌کنند؛ محلی نه به معنای صرفاً جغرافیایی بلکه به لحاظ موقعیت در ماتریس اجتماعی. بر همین اساس آنچه  باید انجام داد پذیرفتن این جریان‌ها و دادن نمایندگی به آنهاست. عموماً تاکنون مردان به نمایندگی از زنان صحبت می‌کردند یا اگر بعضی زنان هم حضور پیدا می‌کردند، این زنان واقعاً نماینده زنان نبودند. طبیعتاً این زنان خودشان هم متکثرند. زنان طبقه متوسط، زنان قومیت‌ها، زنان کارگر، دختران جوان و... مطالبه‌های خودشان را دارند. بنابراین ما باید دست برداریم از تلاش برای اینکه به آنها بگوییم از مطالبه‌های خود دست بکشید و یا به تعویق بیندازید و یا از آنها بخواهیم که ما آنها را نمایندگی کنیم.
یک نکته پایانی اینکه یا جریان‌های سنتی نقش زن را به ارزش و توان بازتولیدی (بازتولید به معنای فرزندآوری و...) تقلیل می‌دادند یا در جریان‌های مدرن تأکید بیشتر روی تولید اقتصادی زنان بوده اما خود زنان در جریان انسدادهایی که برای پاسخ به مطالبه‌هایشان وجود داشته، عرصه سومی را ایجاد کردند که بیشتر بر تولید ارزش اجتماعی متمرکز است. به‌عنوان نمونه در محیط زیست عمده کنشگران زنان هستند یا در فعالیت‌های خیریه و عام‌المنفعه. یک عرصه سومی تولید شده که خودش می‌تواند یکی از راه‌های کاهش چالش‌ها باشد.

اردبیلی: همواره در نظام حکمرانی و حتی در فضای آکادمیک ما، زنان «مسأله» دیده می‌شوند. راهکار وضعیت فعلی آن است که این نگاه تغییر کند به اینکه زنان را در قامت حلال مسائل اجتماعی ببینیم؛ مانند زمان انقلاب و جنگ. قدرت زنان ظرفیت بسیار متراکمی است که یک ظرفیت پیشران در کشور است. کما اینکه پیش‌بینی هم می‌شد‌ که در شروع این قرن، مسائل زنان یکی از پیشران‌های تحولی در کشور باشند یا اینکه حداقل سویه‌ زنانه در عمده مسائل در حال تغییر دیده شود. نشانه‌هایی از توسعه این ظرفیت هم هست اما خیلی کند و پنهان. اگر امکان بهره‌برداری از این ظرفیت وجود داشته باشد، امکان جهش‌های زنانه در حیطه‌های مختلف خواهیم داشت. به تبع آن مسائل زنان هم حل می‌شود. در حکمرانی باید امکان تفویض مسئولیت‌های محلی تقویت شود. البته اکنون هم در فضاهای محله‌ای مانند سرای محله، مدیریت بحران، محیط زیست و حتی آتش‌نشانی بالای 80 درصد شرکت‌کنندگان زنان هستند. در مجلس و شوراهای بزرگ کشور شاید نه – که البته در آن هم باید ظرفیت بیشتری برای زنان ایجاد شود- ولی در روستاها و مناطق کوچک نقش زنان بسیار پررنگ دیده می‌شود. دکتر جنادله راجع به ارزش اجتماعی فرمودند؛ به عقیده من کنشگری زنانه وقتی که به‌عنوان نهاد تبعی مردانه شکل می‌گیرد، جنس اصیل خود را ندارد اما وقتی حتی کوچک و اصطلاحاً فله‌ای شکل بگیرد اما زنانه باشد راه‌های برون‌رفت از بن‌بست‌ها را نشان می‌دهد. این کاستی جدی ماست. سال‌ها این مدل ربط‌آفرینی و نوآوری‌های زنانه تحقیر شده. به‌عنوان نمونه اینکه خانم‌ها شماره تلفن‌های زیادی دارند و عمیق با آدم‌ها مرتبط‌ اند، چون ارزش اقتصادی ندارد در ساختارهای مدرن تحقیر شده. انگار زن‌ها مشغول هدر دادن منابع هستند. اتفاقاً اکنون در فضاهای جدید دنیا دنبال آدم‌هایی می‌گردد که امکان ایجاد شبکه داشته باشند. بنابراین اقتضائات دنیای جدید، قاعده‌های بازی مدرن مردانه را مقداری به هم ریخته است.
یکی از مزیت‌های جهان آینده برای زنان فناوری است. پلتفرم‌های جدید می‌توانند بن‌بست‌های دوگانه خانه یا جامعه را برای زن رفع کنند. ساختارهای رسمی مرسوم خیلی ضعیف شدند؛ ساختارهایی که سقف‌های شیشه‌ای برای زنان داشت. یکی از سناریوها برای آینده می‌تواند فضایی باشد که زن در عین اینکه در خانواده نقش‌آفرینی می‌کند، عاملیتش را در خانواده و بواسطه آن در محله و جامعه بسط دهد. در بوم ما دختران در افق آینده زندگی‌شان حالا کمی دیرتر، کم‌فرزندتر یا با مدل متفاوت‌تر، اما زندگی خانوادگی را می‌بینند و به نظر می‌آید اگر خانواده، به‌عنوان یک نهاد اجتماعی به رسمیت شناخته شود می‌تواند یکی از بسترهای نقش‌آفرینی زنان و مردان باشد.
بنابراین اکنون دیگر امکان اینکه بگوییم بس است و باید به همین حد از حضور زنان قناعت کنیم، وجود ندارد و بیشتر منابع انسانی استفاده نشده در جامعه ما زنانه است. هر مدلی از آینده را که متصور شویم نقش زنان در آن به طور جهشی جلوتر از آنچه که تا به حال بوده هست و زنان منتظر هم نمی‌نشینند که ما این نقش را به آنها بدهیم. اگر مدل حکمرانی رسمی و فرارسمی، نتواند این اقتضا را برای زنان فهم کند و در خودش ظرفیت آن را ایجاد کند، نیروی پیشران قدرتمند زنانه می‌تواند جنبه تهدیدی نسبت به همه‌ ساختارهای مرسوم پیدا کند.

انتهای پیام/

mdi-penسیده‌نرگس حسینیدبیرگروه زنان

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: جریان های سیاسی مطالبه های خود عنوان نمونه میدان سیاست نقش آفرینی مطالبه ها برای زنان حضور زنان نقش زنان جریان ها برون رفت خانم ها آن زمان برای زن نقش زن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۲۵۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش رئیس دانشگاه تهران به انحرافات پژوهشی در حوزه زنان در دنیا

رئیس دانشگاه تهران، فلسفه تاسیس دانشکده علوم خانواده را تجمیع و ساماندهی کارکردهای مختلفی که برای محور شدن خانواده باید مورد توجه ویژه قرار گیرند، دانست و گفت: انتظار داریم دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران محور فعالیت‌های علمی حوزه زنان و خانواده در کشور شود.

به گزارش ایسنا، سید محمد مقیمی در آیین بهره‌برداری از ساختمان دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران که با حضور معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده برگزار شد، گفت: امروز بحث صیانت از خانواده تبدیل به یک دغدغه جهانی و عمومی شده است و از نظر دینی هم خانواده و خانواده‌محوری دارای یک جایگاه ویژه است. در جای جای سیاست‌ها و برنامه‌های دولت مردمی و قوانین کشورمان محور بودن خانواده به صورت مستقیم یا ضمنی مورد توجه ویژه قرار دارد و از طرف دیگر، الزامات روز و روندهای جهانی نیز به سمتی می‌رود که به نوعی در نقطه مقابل خانواده‌محوری قرار می‌گیرد.

وی افزود: بعد از عصر مدرنیته و اعصار مختلفی که پشت سر گذاشته‌ایم، تقسیم کاری صورت گرفت و کارها تخصصی شد و به همین میزان که کارها تخصصی شد، نهادهای رقیب در کنار خانواده شکل گرفت و بخشی از کارکردهای سابق نهاد خانواده در جایگاه برخی کارکردهای ویژه سازمان‌های عصر مدرن قرار گرفت و متولیان تخصصی پیدا کرد. بنابراین به مرور خانواده و جایگاه چند کارکردی آن فقیر و فقیرتر شد؛ تا جایی که امروز شاهد این هستیم که همه کارکردهای بیرونی، خانواده را تحت‌الشعاع قرار داده است.

مقیمی با اشاره به اینکه مسئولیت تربیت کودکان به مرور از خانواده به مدرسه و دانشگاه منتقل شده است، خاطرنشان کرد: حتی در بحث نگهداری کودکان تا قبل از اینکه بحث تربیت‌پذیری آنها مطرح شود، نهادهای خاصی در جامعه برایشان شکل گرفته است. واگذاری کارکردهای خانواده به سازمان‌های تخصصی باعث شده است که با چالش‌های جدی در شکاف نسلی مواجه شویم، بنیان‌های خانواده سست شود و هویت ملی و مذهبی دچار مشکلات و چالش‌هایی شود. این مسائل باعث شده است که حتی در درون خانواده یک نوع رویکردی ایجاد شده است که مادر خانواده که در گذشته به عنوان محور و کلید کلیه کارکردهای اجتماعی خانواده شناخته می‌شد، امروز اینطور تصور کند که اگر می‌خواهد کارکردی به او نسبت دهند، به ناچار باید از خانواده دور شود و بتواند شغلی در محیط اجتماعی برای خود دست و پا کند.

رئیس دانشگاه تهران افزود: مسائل اقتصادی و معیشتی در جامعه نیز مزید بر علت شده و باعث شده است که این تصور در زنان بوجود آید که نقش‌پذیری و صاحب کارکرد بودن را در گروی شغل خارج از منزل بدانند، و این حس در حال تشدید شدن است و باعث شده است به نوعی نقش‌های پدر و مادر و نقش‌های اعضای خانواده دگرگون شده، نقش‌های اصیل خانوادگی رها شوند و نقش‌های اجتماعی در قالب سازمانهای رسمی در عصر مدرنیته پررنگ‌تر گردند.

مقیمی بیان داشت:  این فضایی که در سطح جامعه و عامه مردم ایجاد شده، به محیط‌های آکادمیک نیز سرایت کرده و مشاهده می‌کنیم که این گسستگی و واگرایی بین کارکردهایی که در گذشته در خانواده تجمیع بود، در محیط دانشگاه هم به سمت ایزوله شدن و واگرا شدن پیش رفته است. به گونه‌ای که بحث خانواده و زنان در حوزه‌های مختلف علمی صرفا از منظر یک تخصص و گرایش خاص مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال خانواده و زن در دانشکده حقوق از منظر صرفا حقوقی نگریسته می‌شود، در دانشکده علوم اجتماعی از منظر اجتماعی، در دانشکده کارآفرینی نیز کارآفرینی زنان، در دانشکده مدیریت، اقتصاد و ... نیز صرفا از منظر رشته ای خاص مورد توجه است. بنابراین هر کدان از این این کارکردهای خانواده در محیط دانشگاهی نیز دچار واگرایی شده است و نگرش سیستمی و جامعی بر آن حاکم نیست؛ این در حالی است که موضوعات چند وجهی خانواده از هم قابل تفکیک نیست و نیازمند رویکرد میان رشته‌ای است.

استاد دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، در تشریح گام اول غلبه بر این واگرایی‌ها، بیان داشت: قاعدتا ما نمی‌توانیم کارکردهای اجتماعی که تخصصی شده است را به این راحتی به خانواده برگردانیم و این خیلی منطقی هم نیست که یعنی بگوییم همه کارکردها برگردد و همه سازمان‌هایی که کارکردهای خانواده را به صورت تخصصی دنبال می‌کنند منحل کنیم تا بتوانیم سازمان خانواده را تقویت نماییم. بلکه راهکار این است که در عین اینکه به تخصصی شدن توجه می‌کنیم، یک نگرش سیستمی بر آن حاکم نماییم و از طریق یک ساختار نهادی همچون دانشکده‌ علوم خانواده آن را تجمیع و ساماندهی نماییم.

رئیس دانشگاه تهران افزود: دانشکده علوم خانواده با فلسفه تجمیع و ساماندهی کارکردهای مختلفی که برای محور شدن خانواده باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، راه‌اندازی شده است. این به معنی آن نیست که دانشکده علوم خانواده خودش به تنهایی متکفل همه تخصص های حقوقی، مدیریتی، روانشناسی، اقتصادی، کارآفرینی، اجتماعی و ... شود؛ بلکه باید با شکل‌گیری رشته ها و گروه‌های میان رشته‌ای، همه تخصصهای مرتبط با علوم خانواده را گرد هم آورد و بقیه دانشکده‌ها در حوزه موضوعی خانواده حول این محور قرار گیرند و با دانشکده خانواده همکاری نزدیک داشته باشند. با این رویکرد انتظار داریم دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران محور فعالیت‌های علمی، تحقیقاتی و حل مسایل در حوزه زنان و خانواده در کشور شود و شاهد همکاری تمامی نهادهای اجرایی و سیاستگذاری در این زمینه باشیم.

مقیمی با اشاره به یک سری انحرافات تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه زنان در دنیا، تصریح کرد: با وجود همه این انحرافات، الآن دنیا به این فکر افتاده است که صیانت از خانواده مهم است و اذعان می‌کنند که خودشان با مسیری که در گذشته انتخاب کرده‌اند، به این واگرایی‌ها دامن زده‌اند. هر چند آنها الزاما از منظر یک رویکرد ارزشی و مذهبی به این جمع‌بندی در زمینه ضرورت پایان بخشیدن به واگرایی‌ها نرسیده‌اند، بلکه بر این باورند که تضعیف خانواده منجر به کاستی و نقصان در خیلی از زمینه های اجتماعی شده و همه دغدغه‌شان این است که برای برطرف نمودن نقایص کارکردهای اجتماعی و اقتصادی جامعه لازم است به خانواده‌محوری برگردیم و خانواده محوری را مبنا قرار دهیم. هر چند نقطه عزیمت بسیاری از کسانی که در دنیا به این نتیجه رسیده‌اند الزاما ارزشی نیست، اما نتیجه آنها اتفاقا با رویکرد ارزشی ما سازگار است.

استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: مشکلاتی که ما در بسیاری از کارکردهای اجتماعی حس می‌کنیم، بخاطر این است که خانواده‌محوری را رها کرده‌ایم. اگر خانواده تقویت شود، بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی نیز به صورت ریشه‌ای قابل حل است.

رئیس دانشگاه تهران در آغاز سخنانش با قدردانی از دکتر فاطمه یزدیان مسئول راه‌اندازی دانشکده علوم خانواده، گفت: کار تاسیسی یک کار بسیار مشکل و پر مشقت است، بویژه وقتی با کمبود منابع و امکانات مواجه باشیم و خوشبختانه با تدابیر و تلاشهای قابل تقدیر ایشان و سایر همکاران و همچنین حمایتهای خیرین نیک اندیش در زمینه تامین منابع مالی لازم، امروز شاهد افتتاح دانشکده علوم خانواده هستیم و امیدوارم با همت و همکاری تمامی ذی‌نفعان، شاهد رشد و شکوفایی بیش از پیش این نهاد علمی اثرگذار باشیم.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • بازدید دادستان کل کشور از دادسرای عمومی و انقلاب بندرعباس
  • تشکل‌های دانشجویی در شناسایی مسائل و اعتباربخشی سیاست‌ها کمک کنند
  • لزوم واگذاری امور فرهنگی به مردم/ پیری جمعیت دغدغه جدی است
  • واکنش رئیس دانشگاه تهران به انحرافات پژوهشی در حوزه زنان در دنیا
  • آشنایی جامه هدف بهزیستی با معیارهای انقلاب با جهاد تبیین
  • وظیفه جدید وقف کمک به حل مسائل جامعه است
  • به اسم آزادی به کام برهنگی!
  • زنان عالِم جایگاه ویژه‌ای در خودسازی و جامعه‌پردازی دارند
  • بیش از ۴۰ درصد متکدیان، معتاد هستند/ برخی برای تکدی‌گری خود را به شکل «زنان» درمی‌آورند
  • خط رو خط مسائل اجتماعی